کاربرد کامپیوتر در تدریس دوره ابتدایی
مقدمه
امروزه در کشور عزیز ما بر امر تدریس و شیوه های تدریس مؤثر کمتر توجه می شود و یکنواختی و استفاده ی بیش از حد از یک روش تدریس امر یادگیری را کند می کند. تدریس هم علم است و هم هنر و معلم باید از علم و هنر آن برخوردار باشد تدریس تنها رابطه ی معلم و شاگرد برای انتقال معلومات خود نیست. تدریس مفاهیم مختلفی در بر می گیرد همانند نگرش ها و گرایش ها و باورها و عادت ها و شیوه های رفتاری و به طور کلی انواع تعبیراتی که می خواهیم در شاگردان ایجاد کنیم و هر کدام از زمینه های فوق مشخصات متفاوت دارند. تدریس باید فعالیتی منظم و مرتب و هدفدار باشد و از پیش طراحی شود و هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری باشد و معلم و شاگر بر هم تأثیر بگذارند. نکته ی مهم در فرآیند تدریس این است که معلم مشخص کند چه باید یاد گرفته شود تا براساس آن محتوای آموزشی و فعالیت های متناسب با درس و فهم شاگردان فراهم گردد.
اگر چه تعداد معلمانی که برای آموزش از کامپیوتر استفاده می کنند از سال 1985 دو برابر شده است، تفاوت های اساسی میان معلمان ابتدایی و دبیرستان در استفاده از کامپیوتر وجود دارد. معلمان ابتدایی بیشتر از معلمان دبیرستان اعلام کرده اند که در آموزش خود به طور منظم از کامپیوتر استفاده می کنند.
بیکنر (1991) گزارش داده است که بیشتر وقت دانش آموزان مدارس ابتدایی هنگام استفاده از کامپیوتر، صرف موضوعاتی در زمینه های درسی به ویژه ریاضیات، فعالیت خواندن و زبان می شود. ولی هنوز بر مشق و تمرین مهارت های محاسبه در ریاضیات و مکانیک زبان تأکید می شود. در دبیرستان، دانش آموزان فقط 25 درصد وقتشان را در موقع کار با کامپیوتر صرف موضوعات تحصیلی می کنند. در عوض نصف وقتشان در زمان کار کردن با کامپیوتر برای یادگیری مهارت های ویژۀکامپیوتری صرف می شود.
در این مقاله سعی بر آن است تا تاثیر کامپیوتر را بر تدریس دوره ابتدایی بررسی کنیم .
امروزه یکی از دلایل گسترش وسیع استفاده از کامپیوتر این است که هزینه های استفاده از آن برخلاف دیگر هزینه های تعلیم و تربیت، عملاً به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش یافته است. نسبت به دو دهۀ قبل،بیشترمعلمان یامربیان روی میزخودشان (یادرکیف خود) میکروکامپیوتریاواژه پردازهایی دارندکه ظرفیت حافظه وپردازش بالایی دارند.
کلید واژه :
تدریس ،ict، کامپیوتر ، فناوری اطلاعات و ارتباطات ،آموزش برای فردا
کلیات :
آموزش مبتنی بر کامپیوتر
(Computer- Based Education CBE) اصطلاح گستردهای است که به هر نوع کاربرد کامپیوتر در مجموعههای آموزشی شامل تمرین، تجربه، شبیهسازی، مدیریت آموزشی، حل مسأله، برنامهریزی، توسعه اطلاعات، نوشتن و خواندن از طریق پردازش کلمات و سایر موارد اشاره دارد. علاوه بر این، از این اصطلاح برای فعالیتهای یادگیری با کامپیوتر مستقل و فعالیتهای که مواد و مطالب آن از طریق معلمان ومربیان مطرح وارائه میگرددنیزاستفاده میشود.
2) آموزش با کمک کامپیوتر
(Computer-Assisted Instruction CAI)
اصطلاح اختصاصیتری است که اغلب برای فعالیتهای تمرینی و شبیهسازی به کار میرود، و از طریق سیستم و یا توسعه آموزش سنتی و معلم محور ارائه میشود.
3) آموزش با مدیریت کامپیوتر (Computer-Managed Instruction CMI)
این اصطلاح برای اشاره به کاربرد کامپیوتر توسط کارکنان مدارس به منظور سازمان دادن به دادههای دانشآموزان و تصمیمها و فعالیتهای آموزشی به کار میرود که در آن کامپیوتر عملکرد دانشآموزان را در آزمونها ارزیابی کرده و آنها را به سوی منابع آموزشی مناسبتر هدایت میکند.
4) آموزش پربار شده با کامپیوتر
(Computer-Enridhed Instruction CEI)
اشاره به آن دسته از فعالیتهای یادگیری دارد که کامپیوتر از طریق آن دادههای مورد نیاز دانشآموزان را به منظور نشان دادن روابط در مدلهای مربوط به واقعیتهای اجتماعی و فیزیکی تولید میکند، برنامههایی را که توسط دانشآموزان توسعه داده شده، اجرا میکند، و تمرینهای بالنسبه بدون ساختار که برای دانشآموزان با انگیزه و سرآمد طراحی میشود، تحول کلی ایجاد میکند.
تعریف تدریس
«تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد، براساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگردان» (شعبانی، ۱۳۸۴، صص ۱۰۵-۱۰۳).
ویژگی های خاص برای تدریس:
۱- وجود تعامل با رابطه متقابل بین معلم و شاگرد ۲- هدفدار بودن فعالیت معلم ۳- فعالیتی آگاهانه ۴- متناسب با وضع شناختی شاگردان ۵- هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری است. (شعبانی، ۱۳۸۴، ص ۱۰۴)
دانش آموزان چگونه یاد می گیرند: برای درک موضوع یادگیری دانش آموزان باید بر موارد زیر توجه کرد که به شرح زیر می باشد (آقازاده، ۱۳۸۴، صص ۷-۳):
الف) مشارکت فعال: «یادگیری در مدرسه مستلزم توجه، مشاهده و یادسپاری، فهمیدن، تنظیم هدف ها و مسئولیت پذیری دانش آموزان است چنین فعالیت شناختی به مشارکت یادگیرنده بستگی دارد.
ایجاد محیطی چالش برانگیز توسط معلم، اجازه ندهید دانش آموزان صرفاً شنونده باشند، برای دانش آموزان فرصت فعالیت های عملی نظیر: تجربه، آزمایش، مشاهده مهیا کنید، آنها را برای شرکت در بحث ها ترغیب کنید، به دانش آموزان فرصت دهید تا درباره ی آنچه می آموزند و شیوه ی آن تصمیم بگیرند. بنابراین یادگیری مستلزم مشارکت فعال و سازنده ی یادگیرنده است.
ب) مشارکت اجتماعی: یادگیری اساساً یک فعالیت اجتماعی است و مشارکت در محیط اجتماعی زیربنای یادگیری می باشد. و دانش آموزان در محیط اجتماعی و تعامل با دیگران بهتر و بیشتر و جدتر می آموزند. در کلاس درس: آنان می توانند دانش آموزان را وارد فعالیت گروهی کنند و خود بر امور نظارت بپردازند، از طریق الگوسازی به دانش آموزان شیوه ی همکاری با یکدیگر را آموزش دهند و امکانات لازم را در اختیارشان قرار دهند، پیوند مدرسه و اجتماع را تقویت کنند.
ج) فعالیت معنادار: افراد زمانی بهتر می آموزند که بتوانند در فعالیت هایی شرکت کنند که از نظر فرهنگی مناسبند و برای زندگی واقعی سودمند انگاشته می شوند. در کلاس درس: معلمان می توانند فعالیت های کلاسی را از طریق انجام آنها در بستری عینی معنادار سازند مثلاً: برای یاد دادن مهارت های ارتباطی آنها را وارد بحث کنند یا برای یاد دادن مهارت نگارش آنها را به تهیه روزنامه دیواری ترغیب کنند، مدرسه می تواند با متخصصان محلی در ارتباط باشد و آنها را برای سخنرانی دعوت کند، معلمان تفاوت فرهنگی را مد نظر قرار دهند.
د) خود نظم جویی و فکور بودن: خود نظم جویی یعنی توانایی فرد برای پایش یادگیری، درک زمان وقوع خطا و آگاهی از شیوه ی رفع آن یعنی دانش آموز تفکر دارد و قادر به تمییز ظواهر از واقعیت ها می باشد. در کلاس درس: طراحی روش حل مسأله، طراحی آزمایش و خواندن کتاب، ارزشیابی سخنان خود و دیگران، وارسی تفکرشان و پرسش و سؤال هایی از خود درباره ی درک و فهم شان، بدست آوردن آگاهی واقعی از خود در مقام یادگیرنده، آگاه شدن از راهبردهای اثرگذارتر برای کاربرد و زمان استفاده از آن.
و) انتقال یادگیری: دانش آموزان نمی توانند آنچه آموخته اند با محیط تطبیق دهند. در کلاس درس: باید دانش آموزان به درک و فهم کافی از درس برسند، بازگو کردن روند استفاده موضوع در زندگی و طبیعت، ربط دادن موضوعات متفاوت آموزش و درک و فهم به جای حفظ و یادسپاری».
س) سازمان دهی مجدد پیش دانسته ها: پیش دانسته ها سبب می شود که گاهی ما درک درستی از موضوع مورد مطالعه نداشته باشیم. مثلاً: زمین را صاف می بینیم و آن را مسطح می پنداریم. در کلاس درس: معلم سؤالاتی بپرسد تا از درک آنها آگاهی یابد، ایده های نادرست را به تدریج برطرف و ایده های درست را تقویت کند و این کار را به صورت عینی نشان دهد.
پیشنهاداتی در حیث مدیریت موثر کلاس: مدیریت موثر کلاس، فرصت تدریس موثر و یادگیری را به حداکثر می رساند
۱ـ کلاس را علاقمند و دلبسته سازید ۲ـ عادلانه رفتار کنید ۳ـ شوخ طبع و بذله گو باشید ۴ـ از تهدید غیرضروری اجتناب کنید ۵ـ از خشم و عصبانیت افراطی اجتناب کنید ۶ـ از صمیمیت بیش از حد اجتناب کنید ۷ـ به شاگردان فرصت هایی برای قبول مسئولیت بدهید ۸ـ توجه خود را با یاد گرفتن نام دانش آموز نشان دهید. ۹ـ از تحقیر دانش آموزان اجتناب کنید. ۱۰ـ آگاه و هوشیار باشید ۱۱ـ از کلام مثبت و مناسب استفاده کنید ۱۲ـ سازمان دهی و نظم و ترتیب داشته باشید. (اصغری پور، ۱۳۸۷، صص۱۳۹ـ۱۴۱)
۱ـ چند قانون شفاف برای کلاس وضع کنید ۲ـ هر رفتار خوب را بلافاصله با یک واکنش مثبت پاسخ دهید ۳ـ از دانش آموزان انتظارات غیرمنطقی نداشته باشید ـ البته آنها را خیلی هم دست کم نگیرید ۴ـ برای دانش آموزان تکلیف سرگرم کننده ای در نظر بگیرد. (خاکسار، ۱۳۸۰، صص۲۸ـ۳۰)
آموزش اثربخش و معلمان اثربخش: آموزش اثربخش به خاطر پیچیدگی آموزش و تفاوت های فردی دانش آموزان مناسب همه نیست. معمان باید بر انواع دیدگاه ها و راهبردها تسلط داشته و در استفاده از آنها، انعطاف پذیر باشند این موضوع مستلزم دو کلمه کلیدی است: ۱ت دانش و مهارت حرفه این ۲ـ تعهد و انگیزش (بیابانگرد، ۱۳۸۴، ص۹)
دانش و مهارت های حرفه ای: معلمان اثربخش بر موضوع اصلی و مهارت های آموزشی تسلط خوبی دارند. آنها دارای راهبردهای آموزشی و روش های تدوین هدف، برنامه های آموزشی و مدیریت کلاس درس بسیار خوبی هستند و این مهارت ها باید در پنج بخش مورد توجه قرار گیرد: ۱ـ مهارت های برنامه ریزی آموزشی و تدوین هدف: معلمان اثربخش خواه سازنده گرا، خواه سنت مدار بدون برنامه و آمادگی وارد کلاس نمی شوند آنان اهداف جزئی و اهداف کلی را برای آموزشی دارند و ملاک های مشخصی برای موفقیت دارند و برای برنامه ریزی آموزشی وقت صرف می کنند. آنها به نحوه ی ارائه و سازمان دهی آن نیز توجه می کنند. ۲ـ مهارت های مدیریت کلاس درس: کلاس را به عنوان یک کل منسجم که با همدیگر کار می کنند اداره می نمایند. محیطی یادگیری را اثربخش می کنند، و راهبردهایی جهت برقراری قواعد و روش ها، سازمان دهی گروه ها، رسیدگی به بی نظمی ها و نظارت بر فعالیت ها ایجاد می کنند. ۳ـ مهارت های انگیزشی: برای خود انگیخته شدن دانش آموزان در یادگیری راهبردهای خوبی دارند. آنها بر دانش آموزان فرصت می دهند در مورد برنامه های خود و طرح های متفکرانه اندیشه کنند. ۴ـ مهارت های ارتباطی: مهارت های صحبت کردن، گوش دادن، غلبه بر موانع ارتباط کلامی، آگاهی از ارتباطات غیرکلامی دانش آموزان و حل سازنده ی تعارض ها نیز برای آموزش اثربخش ضروری است. ۵ـ مهارت های فناورانه: معلمان اثربخش مهارت های فناورانه ی خود را در زمینه های: استفاده از رایانه و علم مدرن گسترش می دهند. (سرمد، ۱۳۷۹، صص۱۱۵ـ۱۱۷ و بیابانگرد، ۱۳۸۴، صص۹ـ۱۵ رؤوف، ۱۳۸۳، صص۱۸۰)
مهمترین مشکل تدریس: ۱ـ توجه نکردن: توجه نکردن علل های مختلفی دارد مثل: ۱ـ نبودن علاقه و انگیزه کافی: معمولاً اشخاص به چیزی که بیشتر علاقه دارند بیشتر توجه می کنند. ۲ـ جالب نبودن محرک: بسیاری از مواقع مطلب طوری مطرح می شود که توجه را جلب نمی کند. با اینکه دانش آموزان برای یادگیری آماده اند به سرعت خسته و بی علاقه می شوند. ۳ـ وجود موانع و عوامل باز دارنده ی توجه مثل عوامل بیرونی (صدا، …) وعواملدرونی،نگرانی،ترس،تخیلات) (شهرآرای،۱۳۷۲، ص ۲۴ تا ۲۵) برای جلب توجه دانش آموزان باید به سه نکته توجه کنیم: ۱ـ انتخابی بودن توجه: افراد آنچه را که می خواهند مورد توجه قرار می دهند. ۲ـ توجه به تفاوت های فردی و وسعت زمانی توجه و حجم مواد آموختنی ۳ـ توجه به رابطه بین وسعت زمان توجه و نوع درس یا فعالیت. (همان منبع، ۱۳۷۲، صص ۲۸ـ۲۶)
تدریس برای فردا
« تغییر نقش معلم در کلاس درس »
ICT چه تاثیری بر معلم و روش تدریس او دارد ؟ نقش معلم چگونه تغییر می کند ؟
ICT یکیاز عوامل تغییر در کلاس های درس است که ویژگی مهمی دارد وآن ، این که هم عاملی برای ایجاد تغییرات و هم ابزاری تغییر دهنده است. ظهور و پیدایش جامعه ی اطلاعاتی ، بسیاری از فریضه های ما را در زمینه ی آموزش با پرسش های اساسی روبه رو ساخته است . فناوری های جدید ارتباطات و اطلاعات ، دنیایی را که در آن زندگی می کنیم و روش های یاد گیری چگونه زیستن را تغییر داده اند. ICT ،منبعی برای تولیددانش،بستری برای انقال محتواو ابزاری برای تعمل ومباحث اتیاددهی – یادگیری می باشد . ورودICT به کلاس های درس ، چه تاثیری بر معلمان دارد ؟ آیا بر میزان کار و فعالیت آن ها می افزاید یا آن را کاهش می دهد ؟ آیا ICT ابزاری برای کمک به تدریس برنامه ی درسی است یا محتوای برنامه ی درسی را افزایش می دهد ؟ آیا محتوای آموزشی و چگونگی و کیفیت آموزش را تغییر می دهد؟
در این بخش به بررسی این دو پرسش می پردازیم :
- فناوری چه تاثیری بر مدار می گذارد ؟
چگونه ICT یاد گیری را غنی تر می سازد ؟
ارتباطات
کاربردهای جدید فناوری ارتباطات و اطلاعات چون پست الکترو نیکی ، اینترنت و شبکه ی جهانی و ویدئو کنفرانس ، امکانات ارتباطی گوناگونی را برای مدارس فراهم آ ورده است . در کلاسی که دانش آموزان به اینترنت دسترسی دارند ، ارتباط با خارج از محیط و فرهنگ مدرسه میتواند امکان درک فراتر از محیط اطراف و فرهنگ را فراهم نماید. دانش آموزان در یک شهر ، استان و کشور می توانند تجربیات خود را از طریق پست الکترونیکی یا ویدئو کنفرانس با دانش آموزان شهر ها ، استان ها و کشور های دیگر به اشتراک گذارند. آن ها هنگام کار با ICT اغلب در گروه ها با یکدیگر مشارکت می کنند . تجربه ی کار گروهی ICT بر رشد و توسعه ی مهارت های فردی- اجتماعی تاثیرات مفیدی دارد. در حل مسائل به شکل گروهی، در عین این که همه به طور فعال درگیر انجام دادن تکلیف و فعالیت اند ، هر دانش آموز نقش خاصی دارد . ICT ابزاری مناسب برای برقراری ارتباط وکنترل آن دراختیاردانش آموز قرارمی دهد . دانش آموزان درمواجه باچالشهای موجود،اعتمادبه نفس خودراافزایش می دهندواحساس قدرت می کنند . این امر روابط بین معلمان و دانش آموزان را تغییر می دهد . ارتباط های on -Iine به دانش آموزان قدرت کنترل می دهد . در این حالت ، معلم یک رهبر ، هدایت گر ، یاری دهنده ، همکار و ارز یاب است که نقش سنتی کارشناس موضوعی وی را با مدیر برنامه تلفیق می کند .ICT از طریق درگیر کردن دانش آموزان در کار جمعی مشترک ، یک کلاس درس را به محیطی جامع با دایره شمول وسیع تر تبدیل می کند . ظرفیت و قابلیت ICT به گونه ای است که برای هر دانش آموز ، با هر میزان توانایی مورد استفادهقرار می گیرد . ICT مجموعه ای از ابزار را برای دانش آموز فراهم می سازد تا پس از تسلط بر نکات فنی ، تکالیف و فعالیت های آموزشب را به شکلی جالب تر و لذت بخش تر ارائه نمایند . لازم به یاد آوری است که برخی اوقات این امر با سر خوردگی و یأس همراه است . یکی از چالش هایی که ICT برای معلمان تدارک می بینند تعریف نقش آنان به عنوان تسهیل کننده یاد گیری ، سازمان دهنده ی کار های گروهی ، مدیر فعالیت های کلاس درس و... است. به این ترتیب ، معلمان بیش تر وقت خود را صرف پشتیبانی تک تک افراد یا گروه ها خواهند کرد و کم تر به تدریس در کلاس خواهند پرداخت . نیکلاس نگروپونته می گوید: « ما می توانیم جامعه ای با تعداد کمتری دانش آموزکه توانایی یادگیری درآنهاکم است ومحیط یکه قابلیت آموزش یبیشتری دارد،داشته باشیم. رایانه ها این تغییرات را ایجادمی کنند.»استفاده ازICT محیطی بت قابلیت آموزشی ویژه در کلاس درس ایجاد می کند که به طور مسلم در ظهور ظرفیت های پنهان دانش آموزان اثر گذار خواهند بود .
غنی سازی یاد گیری
برنامه های درسی باید دوباره مورد بررسی قرار گیرند . یادگیری های لازم برای مواجه باآینده ، فراتر از یادگیری دانش محور در مدارس سنتی است . در پی یک دستور کار ، کمیسیون بین المللی آموزش در قرن بیست و یکم یونسکو،چارچوب تحولات آموزشی برای محیط آینده راپیشنهاد داد . این چارچوب،بسترمناسبی برای بحث درباره ی برقراری ارتباط بینICT و یاد گیری است . ایده ی اصلی این گزارش ، ایده ای قوی و مبتنی بر چارچوبی برای یادگیری ، شامل چهار محور و رکن اساسی است :
-یاد گیری برای یاد گرفتن
_یادگیری برای عمل کردن
_ یاد گیری برای زندگی در کنار هم و با هم
_ یادگیری برای بودن
چهار محور یاد شده شکلی جدید و متفاوت از تعادل را بین دانستن و دیگر انواع یاد گیری برقرار می کند . اولین عامل ( محور ) یعنی یاد گیری برای دانستن ، پایه ی بسیاری از آموزش های سنتی است ولی در چار چوب جدید ، « یادگیری برای یادگرفتن » را ایجاد می کند . دومین عامل که وسعت زیادی دارد، تبحر در مقابله با وضعیت های مختلف و کار کردن در گروه است . یاد گیری برای زندگی در کنار هم و با هم تنها به جهانی شدن توجه ندارد و به همان اندازه بر زندگی در خانواده و دیگر اجتماعات کوچک نیز تأکید می کند . به عبارت دیگر ، این محور به معنای توسعه ی درک از دیگران و ارج نهادن به استقلال آنان در سایه ی احترام نهادن به ارزش هی چند گانه ، درک مشترک و صلح است . « یادگیری برای بودن » نیز به توسعه ی ظر فیت های فردی اشاره دارد. ایده ی چهار محور ، چشم انداز ی ازیک فضای خالی دریک چارچوب راارائه میکندکه درآن،یادگیری میتواندبه صورتهاودرابعادمختلف شکل بگیرد . در آموزش های سنتی ، یادگیری خطی است ولی احتمالا در آموزش های آینده ، پیچیده تر خواهد شد و ابعاد مختلف زندگی خارج از مدرسه را نیز در خواهد گرفت.
نقش ICT چیست؟
تجربه نشان می دهد که ICT در برانگیختن تعامل وتضعیف انفعال نقش مهمی دارد شاید ICT بتواند یاددهی _ یادگیری را از محدودیت های برنامه ی درسی خطی برهاند ، بین یادگیری در مدرسه و خارج از مدرسه ، خانه و مکان های دور دست پلی بزند و پایه و اساسی برای مفهوم یادگیری برای زیستن با هم و در کنار هم ، فراهم سازد. هدف « یادگیری رای بودن» رشد و توسعه ی شخصیت و توانایی عمل کردن با استقلال بیشتر ، نقادی و مو شکافی ، بر خورداری از قدرت تمیز وعهده دار شدن مسئولیت های فردی است . در این ارتباط ، آموزش نباید هیچ یک از ابعاد و ظرفیت های فردی شامل حافظه ،استدلالب ، زیباشناسی ، احساسات ، توان فیزیکی و مهارت های برقراری ارتباط را نادیده بگیرید. مفهوم « یادگیری برای بودن » به طرح این مسئله اشاره دارد که یادگیزی ضمنی که در کلاس های درس مرتبط با هم شکل می گیرد ، در آینده جایگاه قانونمند خود را در مدارس خواهند یافت . این مفهوم به شکل زیر خلاصه شده است : اغلب مدارس سنتی چیزی را که « گنج درون » نامیده می شود و آن ، استعدادهای نهفته در وجود هر فرد است ،نادیده می گیرند .ICT با وجود امکانات بسیاری که در اختیار دارد ، یادگیری را غنی تر می سازد اما ارکان چهار گانه ی اساسی آن بر ارزش و جایگاه رشد متعادل تأکید دارند. معلمان برای دستیابی به این تعادل ، باید رویکرد جدید یاددهی _ یادگیری را پیش گیرند .
آموزش برای فردا
بحث های فوق در زمینه ی ICT ارتباطات و یادگیری ، تغییرات چشمگیر و قابل ملاحظه ای را که در نقش معلم ایجاد شده است ، برجسته می کند . پاره ای از این تغییرات عبارتند از :
_ تغییر نوع ارتباط با دانش آموز
_ تغییر نقش معلم به عنوان یک تسهیل کننده ، مدیر و پشتیبان یادگیری
_ تغییر محتوا و فرصت های آموزشی
_ تغییر کانون و تمرکز کنترل از معلم به فراگیر.
این تغییرات ، چشمگیرند و قابل توجه هستند . ولی موانع بسیاری جدی تر سر راه آن ها وجود دارد . به راحتی می توان دریافت که مشکل اصلی کمبود یا نبود منابع و تجربیات فنی است. گرچه وضعیت به سرعت در حال تغییر است و کمبود رایانه ها و هزینه ی بالای اتصال به اینترنت ، هنوز برای بسیاری مدارس مشکل ساز است اما چنین به نظر می رسد ، که مشکلی اساسی ، دگرگونی و تغییر اساسی در شیوه های تدریس باشد . بیش ترین چالش تلفیق فناوری در مدارس و کلاس های درس مر بوط به نیروی انسانی است نه فناوری . به علاوه ، این دیدگاه فقط در مورد کمک به دیگران در کار کردن با ماشین نیست بلکه اسا سا هدف آن کمک به معلمان در تلفیق و به کار گیری این ماشین ها به عنوان ابزار ی در خدمت تدریس است . معلمان به چه کمک هایی نیاز دارند؟ در گزینش فناوری های جدید ، معلمان با پاره ای موانع احساسی مواجه اند که آن دارند؟ در گزینش فناوری های جدید ، معلمان با پاره ای موانع احساسی مواجه اند که آن ها را می توان در چند مورد زیر خلاصه کرد :
_موانع بزرگ روان شناختی در ارتباط با آزمایش کردن و به کار گیری ICT
_ دشوار بودن تغییر باور های تربیتی و آموزشی زیر بنایی
_ سختی تغییر ساختار «ریشه یافته در ذهن » درزمینه ی «هنر تدریس »
_ ترس معلممان در از دست دادن اختیارات و کنترل کلاس درس ؛ یکی از علل این ترس می تواند عدم اعتماد به نفس آن ها در بهکار گیری ICT و پایین بودن توانایی هایشان در این زمینه در مقایسه با دانش آموزان باشد.
_ عدم هماهنگی معلمان مدارس با تغییرات سریع سخت افزار ها و نرم افزار ها
_ وجود پاره ای مسائل و مشکلات در سطوح موسسات آموزشی یا دولتی
_دست کم گرفتن تلاش معلمان برای یادگیری و کنترل فناوری جدید.
این عوامل ، عوامل انسانی هستند. به نظر می رسد برخی معلمان ICT را خطری می دانند که تجربیات حرفه ای آنان را تهدید می کند . معلمان فردابایدرویکردی نوبرای کارخودودیدگاهی جدیددرباره ی معناومفهوم آموزش ویادگیری پیداکنند.
بنابر این آن چه گفته شد ICT ابزاری بسیار ارزشمند است ولی استفاده ی موثر از آن مستلزم برخورداری از مجموعه ای از مهارت ها است. معرفی سطوح و مهارت های مختلف به معلمان و دیگر اقشار جامعه چالش بسیار بزرگی ایجاد می کند به خصوص در زمانی که کاربرد فناوری به سرعت یاد گیری آن در حال رشد و توسعه است.
کاربرد موثر ICT از نگرش ها و رویکردهای یاد دهی - یاد گیری جدا نیست . معلم جدید باید رویکردی را در پیش گیرد که نسبتا باز ، ترغیب کننده و به دنبال خلاقیت باشد یاد گیری را پشتیبانی و تسهیل کند و محیطی مناسب برای هدایت آن فراهم سازد.
بنابراین لازمه تلفیق موثر ICT در مدارس تحول و دگرگونی فرهنگ مدرسه است. شاید بتوان ICT راکاتالیزوری درنظرگرفت که شیوه های تفکردرمورد یاد دهی - یاد گیری را فعال می کند و موجب تغییر در کلاس های درس می شود. برای پاسخ گویی نیاز های مطرح شده تلفیق ICT با آموزش ضرورتی انکار ناپذیر است.
در طراحی یک واحد درسی (یاد گیری ) مبتنی بر ICT به چه نکاتی باید توجه کرد؟
معلمان برای طراحی یک واحد درسی بر ICT باید همواره به نکات زیر توجه داشته باشند.
1. استفاده از ICT برای دست یابی به اهداف آموزشی چه زمان می تواند مفید باشد ، چه زمانی تاثیر کمی دارد و حتی مناسب نیست . در این تصمیم گیری باید چگونگی عملکردICT و راه ها و روش های دست یابی به اهداف یاد دهی - یاد گیری را در نظر گرفت . برخی از نکات مورد توجه در این مورد عبارت اند از:
- سرعت و عملکرد ICT چگونه معلمان را قادر می سازد تا برای یاد گیری بهتر دانش آموزان ابعاد مختلف درس را نمایش دهند و بررسی و تحقیق کنند.
- تنوع و قابلیت های ICT چگونه می تواند به معلمان و دانش آموزان کمک کند تا به اطلاعات تاریخی یا اخیر دست یابند...
- با توجه به موقعیتی بودن اطلاعات ذخیره شده چگونه می توان با استفاده از ابزار ICT اطلاعات را به سادگی پردازش کرده و در آن ها تغییر ایجاد نمود.
- چگونه ثبت و ذخیره سازی و پردازش و ارایه ی اطلاعات به شکل تعاملی معلمان و دانش آموزان را قادر می سازد تا به بررسی مدل ها بپردازند، به طور موثر با دیگران ارتباط برقرار کنند و اطلاعات را به طور مکرر در اختیار مخاطبان مختلف قرار دهند...
2 . چگونه میتوان ازICT برای دست یابی به اهداف یاددهی - یادگیری استفاده کرد؟
- ازICT نه تنها برای ایجاد انگیزه در مخاطبان و تشویق آن ها بلکه برای دست یابی به اهداف یاددهی- یادگیری به طور موثرتر استفاده کرد...
- استفاده نکردن از ICT در فعالیت های آسان و ساده ای که در صورت کاربرد روش های دیگر فرد را راحت تر به اهداف مورد نظر می رسانند.
- از ICT در چه زمانی باید استفاده کرد و ابزارها ، محتوا یا روش آماده سازی مورد کدام اند؟
« از القای این تفکر که کیفیت ارائه بیش از محتوا اهمیت دارد و آن را تحت الشعاع قرار می دهد اکیداً خودداری کنید» |
-معلم با استفاده از ICT کارهای دانش آموزان را برای تمرکز در جنبه های مورد نظر و استفاده بهینه ی از زمان و منابع سازماندهی کند.
-دانش آموزان می توانند از ICT برای پیدا کردن پاسخ صحیح سوال ها، متناسب با موضوع درس استفاده کنند.
-دانش آموزان می توانند برای ذخیره کردن و ارزیابی و بهبود کار و تکالیف ، از ابزار ICT استفاده کنند.
-معلم باید ارتباط بین کاربرد ICT و هدف تدریس و تاثیر آن بر کاربرد های روزمره را برای دانش آموزان روشن کند..
3- معلمان باید ابعاد و بخش هایی از تدریس را که در آن از ICT استفاده می شود ، در طرح درس های خود مشخص کنند؛برخی از موارد استفاده از ICT عبارت اند از :
-روش ها و شیوه های استفاده ازICT برای رسیدن به اهداف یاددهی -یادگیری
-تعیین سوال های کلیدی و فرصت ها و وضعیت مداخله ی معلم برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان و هدایت آنها
-تعیین روش های ارزش یابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و ثبت آنها
-تعیین معبارهای قضاوت در زمینه ی یافته های دانش آموزان تا استفاده از ICT موجب نادیده گرفتن این یافته ها و پیشرفت ها نشود.
- توجه به هرگونه تاثیر استفاده از ICT در سازماندهی و انتقال مفاهیم درس و چگونگی مدیریت آنها
- بررسی تناسب ICT مورد استفاده، با توانایی های دانش آموزان با در نظر گرفتن این نکته که برخی از دانش آموزان ممکن است از قبل در استفاده از ابزارموردنیازتبحرلازم راداشته وبرخی فاقداین تبحرباشند.
4-معلمان به منظور دست یابی به اهداف آموزشی، باید از چگونگی سازماندهی منابع ICT موجود آگاه باشند. این سازماندهی شامل موارد زیر است:
-استفاده از ابزار ICT برای تمامی افراد کلاس یا یک گروه برای معرفی و مرور مجدد یک موضوع یا برای کسب اطمینان از دست یابی دانش آموزان به مفاهیم اصلی درس.
-تقسیم بندی دانش آموزان در گروه های فردی،دو نفره یا چند نفره،به منظور حصول اطمینان از استفاده آنان از ابزار ICT و درگیر شدن آن ها با آن،تلاش و تعامل و همکاری با یکدیگر و مداخله در صورت نیاز.
-در دسترس بودن منابع ICT برای دانش آموزان به منظور استفاده در تحقیقات یا سایر موارد در حین درس ، طراحی و اجرای فعالیت و کسب اطمینان از مفید بودن وتناسب با هدف آموزشی مورد نظر
-حصول اطمینان از ارتباط بین فعالیت مورد نظر و آنچه با استفاده از ابزار ICT صورت می پذیرد.
توجه داشته باشید که ابزار ICT برای پشتیبانی اهداف تدریس است و نباید مفاهیم مورد تدریس را تحت الشعاع خود قرار دهد. |
5-معلمان بایدتشخیص دهندکه استفاده ازICT برای تدریس به دانش آموزان با نیاز های ویژه ، به طور خاص چه کمکی می کند تا بتوان آنها را با برنامه درسی همراه ساخت و بین برنامه درسی و نیازهای ویژه آنان هماهنگی ایجاد کرد.
6-معلمان باید بهترین ومناسب ترین ابزار ICT را برای دست یابی به اهداف آموزش خود و کار کردن با آنها را با بررسی نقادانه ی نرم افزار های خاص یا عمومی انتخاب کنند.
7-معلمان باید قابلیت های ICT در موضوع درسی را در دانش آموزان رشد دهند و تقویت کنند.این کار به روش های زیر انجام می پذیرد :
-بحث و گفت و گو در زمینه مهارت های ICT (آموزش مهارت ها در صورت لزوم)و کاربرد های آن در آموزش.
-استفاده ی دقیق و مناسب از واژه ها و توضیح دادن واژه های مرتبط با کاربرد ICT در موضوع درسی.
-استفاده از ICT به شکلی که الگو و مدلی مناسب برای دانش آموزان باشد و حصول اطمینان از کاربرد صحیح ICT توسط آنان
- معلمان باید به هنگام استفاده از ICT ,یادگیری. دانش آموزان و چگونگی استفاده ی آن ها از ICT را زیر نظر بگیرند و ارزشیابی کنند.آن ها در ارزش یابی پیشرفت دانش آموزان باید به نکات زیر توجه داشته باشند.
-اهداف آموزشی و اجرایی ICT مورد نیاز و چگونگی به کارگیری آن برای رسیدن به هدف را به خوبی بشناسند.
-فعالیت های مبتنی بر ICT ذانش آموزان را مشاهده کرده و در صورت لزوم در آن مداخله کنند.
-با طرح چند سوال دانش آموزان را به فکر کردن برای توجیه مناسب بودن ابزار ICT ملزم کنند.
-با توجه به استانداردهای دست یابی به موضوع درسی، منابع مورد استفاده ی ICT را بشناسند.
-با نتایج استفاده از رایانه و تاثیرآن برانتظارات معلم ازیافته های دانش آموزان،آشناباشند.
-معیارهایی را که از طریق آنها بتوان میزان تاثیر استفاده از ICT را در یادگیری دانش آموزان اندازه گیری کرد، تعیین نمایند.
-میزان یافته های تک تک دانش آموزان را طی فرآیند یک فعالیت گروهی از طریق مشاهده ، ثبت داده ها،مداخله در فرآیند و گفت و گو با دانش آموزان تعیین کنند.
-از کیفیت یادگیری دانش آموزان از موضوع درسی ارائه شده توسط ICT اطمینان حاصل کنند.
-در صورت استفاده از ابزار ICT در تدریس ، برای ارزش یابی تشخیصی، تکوینی و پایانی فعالیت های مبتنی بر ICT طراحی کنند و مقررات و شرایط استفاده از ICT برای ارتقا ی دانش آموزان ،سطح ادراک آنان و نیز میزان دست یابی شان به مفاهیم را تعیین کنند.
-حوزه وسیعی از ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی و محتوای آنها را مورد ارزیابی قرار دهند تا بتوانند انتخاب ابزار ICT رادر طراحی درس ، تدریس،ارزشیابی و مدیریت کلاس را توجیه نمایند.
هنگام ارزشیابی،تنها کیفیت ارائه و پیچیدگی ابزار مورد استفاده ،نباید ارزش یابی شود. |
فرآیند طراحی واحد یاذگیری با استفاده از ICT
-تعیین اهداف اصلی درس
-تعیین سطوح مختلف توانایی های دانش آموزان
-پیدا کردن نقطه مشترک (سطح پیش دانسته ها ) قابل درک برای همه ی دانش آموزان
-طراحی فعالیت های گوناگون متناسب با سطح توانایی دانش آموزان با سطح پایین تر از نقطه شروع
-طراحی فعالیت های متفاوت جهت پرورش و ارتقای سطح توانایی دانش آموزان با توانایی های بالاتر
-آگاهی از میزان تاثیر استفاده از ICT در ارتقای کیفیت یاددهی -یادگیری و ایجاد فرصت های آموزشی مبتنی بر ICT
-تعیین سازمان دهی آموزشی و فعالیت های داخل یا خارج از کلاس
-تهیه مواد آموزشی لازم برای انواع فعالیت ها شامل فعالیت های از پیش طراحی شده یا طراحی شده توسط معلمان و برگه ها و کپی های لازم،فایل های از قبل تعریف شده (صفحه ی گسترده،فایل هایی شامل داده ها و....)
-تعیین چگونگی گروه بندی دانش آموزان ؛ آیا دانش آموزان کلاس با هم کار می کنند، در گروه های مختلف کار می کنند ، یا دو به دو و ....
-تعیین شیوه ها و ابزار ارزش یابی متناسب با شیوه ها و ابزار های استفاده شده در طرح درس.
دانش آموزان را باید به یاری دادن یکدیگر به ویژه هنگام کار با ابزار ICT ترغیب و تشویق کرد. |
بازبینی وارزیابی واحدیادگیری طراحی شده
ارزیابی ازفعالیتها: آیافعالیت برای دستیابی به اهداف ارزیابی مناسب بوده است یا باید تعدیل شود، به علاوه تاثیر ICT در درک بهتر دانش آموز نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرد . برگه ی مرور و باز بینی می تواند در این زمینه به شما کمک کند.
برگه ی مروروبازبینی فعالیت
هدف این برگه،فراهم آوردن اطلاعاتی است که به شما در تجزیه و تحلیل و تکمیل فعالیت انجام شده جهت استفاده در سایر گرو هها یا زمان های دسگر کمک می کند.
1. از فعالیت چه انتظاری دارید؟ مقاصد و اهداف یادگیری شما کدام اند؟
2. شما به کدام دانش و مهارت های دیگر نیاز دارید؟
- در زمینه فناوری
- در زمینه موضوع درسی
3. دانش آموزان به کدام دانشهاومهارتهای دیگرنیازدارند؟
- در زمینه فناوری
- در زمینه موضوع درسی
- در زمینه راهبرد ها و رویکردها
4. آیاتمرکزبررشدوتوسعه مهارت است یادرک مفهوم آن؟
5. آیادرجریان فعالیت<دانش آموزان بر درک موضوع بیشتر تمرکز داشته اند یا صرفا از دستور العمل ها
تبعیت می کردندیادکنه های رایانه رافشارمیدادند؟
6. استفاده ازفناوری چه تأثیر ی برپاسخ پرسشهای 4و 5 داشته است؟
7. آیااستفاده ازفناوری برترتیب ( تقدم وتاخر ) مفاهیم تدریس شده تاثیری داشته است؟
8. مزایاومعایب استفاده ازفناوری چیست؟
9. استفاده ازابزارفناوری چه فرصتهایی رابرای برقرای ارتباط باسایرموضوعات درسی دیگر وزندگی
روزمره فراهم کرده است؟
10. آیاشیوه هاوابزارهایارزشیابی بااهداف پیش بینی شده متناسب بوده اند؟
11. درطراجی درس بعدی چه تغییری درطرح درس خودایجادخواهیدکرد؟
امیدواریم اگرتاکنون این کارهاراانجام نداده اید ،به استفاده ازICT در کلاس درس خودتمایل پیداکرده باشید. بدیهی است که همچون دیگرجنبه هایآموزش، با تمرین و تکرار بیشتر ، کارها آسان تر شمند. توصیه می شود در صورت امکان ، جزوه های خود را با سایر معلم ها مقایسه کنید یا با آن ها تبادل نظر کنید طرح درس مشترک بنویسید، در مورد موفقیت ها و مشکلاتی که داشته اید( همه ی ما داشته ایم؟) با هم صحبت کنیدو...
سطح یک فعالیت را میزان در گیری و تعامل فرا گیر با ابزار ICT در راستای هدف درسی تعیین می کند. |
تکنولوژی نقش بسیار اساسی و اختصاصی برای آموزش و به ویژه معلمان ایفا میکند به گونهای که نه تنها انجام کارهای عادی تدریس را برای آنان آسانتر میسازد، بلکه این امکان را فراهم میآورد تا فعالیتهای یادگیری جدیدی ایجاد کنند و محیط یادگیری را به گونهای طرحریزی نمایند که حتی دانشآموزانی که دارای ناتوانیهای گوناگون در یادگیری هستند، همراه با سایر دانشآموزان به فراگیری مطلب بپردازند. به گونه کلی اثرات مثبت یادگیری از طریق تکنولوژی کامپیوتر را میتوان در سه بخش تشریح کرد:
1) اثر تکنولوژی کامپیوتر بر پیشرفت دانشآموزان
2) اثر تکنولوژی کامپیوتر بر خود پنداره و نگرش دانشآموزان نسبت به یادگیری
3) اثر تکنولوژی کامپیوتر بر تعامل بین معلمان و دانشآموزان در محیط یادگیری
تکنولوژی و پیشرفت دانشآموزان
نتایج پژوهشهای متعدد نشان میدهد که تأثیر تکنولوژی کامپیوتر بر پیشرفت دانشآموزان انکارناپذیر است. برخی از پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده در قالب فراتحلیل اثرات آموزش مبتنی بر تکنولوژی و مقایسه آن با سایر روشهای آموزش است. فراتحلیل به عنوان یک روش مفید (و تا اندازهای مجادله برانگیز) به گونه طراحی میشود که بتواند در قالب عبارتهای کلی، یافتههای تعداد زیادی از مطالعات مربوط به یک موضوع خاص را خلاصه کند. این روش از تکنیکهای آماری برای تجزیه و تحلیل و ترکیب دادههای حاصل از مطالعات به منظور ارائه یافتهها در یک اندازهگیری مشترک تحت عنوان اندازه اثر استفاده میکند. این مشخصه آماری میزان تفاوت بین دو مقایسه (آموزش مبتنی بر تکنولوژی و سایر روشهای آموزشی) را نشان میدهد. روانشناسان اندازه اثر برابر با 3/0 را نشانه تفاوت مهم و تقریباً معادل سه ماه کسب پیشرفت در دانشآموزان میدانند. از این رو، چنانچه این مقدار در جهت آموزش مبتنی بر تکنولوژی باشد نشان میدهد که اثرات این گونه آموزش بیشتر و معنادارتر است. فراتحلیل کالیک و کالیک (1995) بر پایه 254 مطالعه کنترل شده از سطح کودکستان تا دبیرستان نشان داد که آموزش با کامپیوتر حتی در مطالعات فردی که سطح پیشرفت افراد در آنها از لحاظ آماری معنادار است به گونه متوسط تا 3/0 اندازه اثر داشته است. علاوه بر این، فراتحلیل مربوط به کارهای پردازش کلمات در آموزش نوشتن که توسط بانگرت درانز (1993) انجام شده نشان میدهد به کارگیری پردازش کلمات در آموزش نوشتن میتواند سطح کیفی نوشتن دانشآموزان را به گونه قابل ملاحظهای افزایش دهد. زبان یکی از حوزههای بسیار مهم برای متخصصان و کارشناسان این زمینه است به گونهای که بیشتر پژوهشهای مربوط به تکنولوژی آموزشی در سالهای اخیر معطوف به آن بوده است، به طور کلی، مطالعات اخیر در این زمینه نشان داده است که کاربرد تکنولوژی میتواند پیشرفت دانشآموزان را در زبان و به همان نسبت در خواندن، نوشتن و هجی کردن کلمات تسریع و بهبود بخشیده و به آنها در کسب مهارتهای مختلف زبان مانند درک روابط بین اجزای زبان، طبقهبندی و درک خواندن، تشخیص آوایی، تطابق نشانه صوت، درک شنیداری، رمزگشایی در متن، آگاهی آواشناختی، پیشرفت در خواندن، و هجی کردن کمک کند.
مقایسههایی که بین آموزش سنتی ریاضی با نمونههای آموزش مبتنی بر کامپیوتر انجام شده است.
نتایج یادگیری مثبت و پیشرفته را که مربوط به کاربرد تکنولوژی به ویژه نرمافزارهای حل مسأله است، نمایان میسازد (فلچر، هاولی و پیله 1990).
استفاده از تکنولوژی آموزشی در یادگیری علوم نیز نتایج مشابهی به دست داده است. برای نمونه مقایسه بین دانشآموزان درس زیستشناسی در دبیرستان که تنها از طریق شبیهسازی مبتنی بر دیسکتهای نمایشی درباره تشریح قورباغه آموزش دیده بودند با کسانی که این تشریح را به گونه دستی و بدون کاربرد دیسکت انجام دادند، در آزمون تشخیص کالبد شناختی قورباغه تفاوت معناداری نداشتند. این مطلب نشان میدهد دستکم یادگیری برخی اطلاعات از طریق شبیهسازی میتواند به اندازه یادگیری از طریق تجربههای عینی و دستی مؤثر باشد و شاید مهمتر از آن بتوان گفت گروهی که از شبیهسازی به منظور آمادگی برای تشریح واقعی استفاده کردند، عملکرد معنادارتری نسبت به گروهی به دست آوردند که تنها به تشریح عینی پرداختند. (کینزی، اشتراوس و فاس 1993).
در میان مفیدترین یافتههای پژوهشی درباره ابزارهای آموزشی پیشرفته به نظر میرسد طراحی نرمافزارهای خاص در کیفیت و میزان یادگیری دانشآموزان تأثیر به سزایی داشته باشد. به اعتقاد بیالو و سیوین کاچالا (1990 ) چنانچه دانشآموزان نسبت به میزان، مرور و توالی آموزشی تا اندازهای کنترل داشته باشند میتوانند پیشرفت بالاتری نسبت به زمانی به دست آورند که کنترل تمام تصمیمهای آموزشی بر عهده نرمافزار است. اما برای دانشآموزانی که پیشرفت آنها کم و یا دارای دانش اندک درباره موضوع هستند راهنمای آموزشی پرساختار، مناسبتر است. برای نمونه، دانشآموزان پایههای پنجم و ششم که بر مدت زمان صرف شده برای هر صفحه در آموزش تعاملی با کامپیوتر کنترل داشتند، نسبت به آنهایی که از همان نرمافزار اما بدون کنترل بر مراحل آن استفاده میکردند، نمره بالاتری به دست آوردند (دالتون، 1990). به همین ترتیب پیشرفت دانشآموزانی که از نرمافزار هندسه پایه با توانایی اعمال کنترل بر مثالها، تمرینها و مرور مطالب استفاده میکردند در مقایسه با دانشآموزانی که نسخه دیگر نرمافزار اما بدون اعمال کنترل را به کار میبردند، بیشتر بوده است (هانافین و سالیوان، 1990).
از سوی دیگر، در نرمافزارهای تمرینی، برنامههایی که اطلاعات مربوط به پاسخ درست را فراهم میآورد، نسبت به برنامههایی که نیاز به پاسخ دانشآموزان دارد تا آنها را تصحیح نمایند، اثر بیشتری بر یادگیری میگذارد (بیالو و سیوین کاچالا، 1994).
بدون تردید، مطالعات متعدد ارزش نرمافزارهایی که دانشآموزان را به سوی پاسخ درست هدایت میکند نسبت به نرمافزارهایی که تنها پس از ارائه پاسخ دانشآموزان آنها را تصحیح میکند نشان داده است. مطالعهای که بر روی دانشجویان دانشگاه انجام شده نشان میدهد دانشجویانی که اطلاعات و دانش مربوط به پاسخ درست را طی خواندن متون اجتماعی دریافت کردند بسیار موفقتر از دانشجویانی بودند که تنها پاسخ درست را پس از بازخورد خویش به دست آوردند (هانی، 1995).
از سوی دیگر به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران نرمافزارهایی که در بردارنده راهبردهای شناختی است، پیشرفت بیشتری برای فراگیرندگان ایجاد میکند. راهبردهای شناختی مفید شامل تکرار، تمرین محتوا، تفسیر، خلاصهسازی نقشهبرداری یا نمودارسازی شناختی، استخراج شباهتها، استنباط و تولیدمثالهای بارز، تکنیکهای خاص برای خواندن از حوزههای محتوایی مختلف و کاربرد اطلاعات تصویری میشود. هرچند پژوهشهای مربوط به تأثیر راهبردهای آمیخته و ترکیبی هنوز بسیار محدود است، اما تمایل به ایجاد روشهایی که بتواند بهگونه مستقیم در نرمافزارهای یادگیری اینگونه راهبردها را فراهم کند، بسیار رشد کرده است. در یکی از این مطالعات که بر روی دانشآموزان کمتوان دبیرستانی انجام شد، آزمودنیها از نرمافزاری استفاده کردند که مجبور بودند در پاسخ به یک مسأله منطقی نمودار درست را انتخاب کنند. اما به دانشآموزانی که از نسخه دیگر نرمافزار استفاده میکردند، آموزش داده شد که چگونه یک نمودار را پیش از انتخاب، رسم کنند. نتایج نشان داد گروه دوم پیشرفت و عملکرد بسیار بالاتری نسبت به دانشآموزان گروه نخست به دست آوردند. علاوه بر این، این گروه در حل تکالیف منطقی دشوارتر نیز موفقتر بودند (گروسن و کارنین، 1990).
پژوهشگرانی که اثرات آموزش صوتی را با نرمافزارهای کنترلکننده کامپیوتری درباره توانایی کودکان در درک داستان مقایسه کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که دانشآموزان گروه دوم در خلاصه کردن داستان، استنباط عبارتها و جملهها و ارائه اطلاعات مختلف درباره داستان نسبت به گروه نخست بسیار مناسبتر و کارآمدتر عمل میکردند. این دانشآموزان که برخی از آنها در حد مرزی (خطرناک) بودند مؤلفههای کلیدی بیشتری از داستان را بیان میکردند، مؤلفههایی مانند نقطه شروع داستان، مسأله تلاش برای حل مسأله و نتیجهگیری پایانی. از این رو، پژوهشگران نتیجه گرفتند که نرمافزارهای صوتی - تصویری کامپیوتری در شکلگیری بازنماییهای ذهنی داستان، کمک زیادی به دانشآموزان میکند و میتواند حس کلی آنها را نسبت به ساختار داستان و مهارتهای مهم خواندن توسعه دهد.
تکنولوژی و خودپنداره دانشآموزان
یافتههای متعدد، اثرات مثبت تکنولوژی بر خودپنداره دانشآموزان را نشان داده و از توان بالقوه تکنولوژی آموزشی بر بهبود نگرش دانشآموزان نسبت به خود حمایت میکند. استفاده از کامپیوتر میتواند انگیزه یادگیری در دانشآموزان را نیز افزایش دهد. کالی (1997) با بررسی نسبتاً جامع مطالعاتی که در آن از تکنولوژی آموزشی استفاده شده، دریافته است که آموزش بر پایه کامپیوتر علاوه بر فردی ساختن آموزش و ارائه بازخورد فوری به دانشآموزان، میتواند حتی پاسخها را تصحیح کند. به اعتقادی وی، افزایش انگیزه مطالعه در دانشآموزانی که از طریق کامپیوتر درس میخوانند مربوط به سهولت تصحیح اشتباهات، ایجاد محیط شبهشخصی، افزایش عزت نفس، کنترل فعال بر محیط و توانایی کار کردن برپایه روش و فراخور خویش است. علاوه بر این، نتایج مطالعات نشان میدهد که کاربرد آموزش مبتنی بر کامپیوتر در دانشآموزان ابتدایی احساس نیرومندتری نسبت به موفقیت در مدرسه ایجاد میکند، ضمن آنکه قرار دادن کامپیوتر در مدرسه برای دانشآموزان منجر به رشد عزتنفس و اعتماد به نفس در آنها میشود (دیگرو، 1990).
بدون تردید، دانشآموزانی که خود را از لحاظ یادگیری موفق در نظر میگیرند از مدرسه لذت بیشتری میبرند، بهترین و بیشترین تلاش را به عمل میآورند و موفقیت درسی بیشتری کسب میکنند. آموزش با کامپیوتر منجر به بهبود نگرش دانشآموزان نسبت به حوزههای مختلف نیز میگردد. این حوزهها شامل بهبود نگرش نسبت به خود به عنوان یادگیرنده، استفاده از کامپیوتر در آموزش و نسبت به کامپیوتر به گونه کلی، مطالب درسی، کیفیت آموزش و نیز بهبود نگرش نسبت به مدرسه میشود. از سوی دیگر، یادیگری با کمک کامپیوتر منجر به دستیابی به سطح بالایی از خودکارآمدی، افزایش نرخ توجه به مطالب، افزایش زمان انجام تکالیف و نیز افزایش رفتار اجتماعی میگردد. طرحها و تمرینهای درسی که با تکنولوژی آموزشی پیشرفته به ویژه با کامپیوتر ادغام شده باشد، میتواند فهم مفاهیم و اصول چالشانگیز را آسانتر سازد. برای نمونه، دانشآموزانی که فراگیرندگان دیداری هستند، میتوانند از تصاویر متحرک و ثابت و نیز نمایشهای ویدئویی که در نرمافزارهای آموزشی قرار دارد بسیار سود ببرند. نرمافزارهای ابزاری (نرمافزارهایی که انجام یک تکلیف را آسانتر و کارآمدتر میکند، مانند پردازشگر کلمات یا بستههایی که جدول ورود داده دارند) میتواند خلاقیت و کنجکاوی را پرورش داده و انجام تکالیف را آسانتر سازند. نرمافزارهای شبیه ساز نیز میتواند تجربههای تعاملی و پاداشهای درونی ایجاد کند که متون درسی به تنهایی قادر به آن نیستند برای نمونه، تکنولوژی میتواند امکان ایفای نقش یک قهرمان تاریخی را در قرون گذشته برای دانشآموز فراهم آورد.
تکنولوژی و تعامل دانشآموزان و معلمان
گرچه اکثر پژوهشهای انجام شده در این زمینه به واقع کلاس - مبنا بوده و در مورد مراکز و برنامههایی که مربوط به ایجاد و استفاده از محیطهای یادگیری تکنولوژیکی است پژوهشهای کمتری انجام شده اما نتایج به دستآمده موجب شکلگیری بینش مثبت نسبت به نقش تکنولوژی کامپیوتر در آموزش شاگردمحور، تعاملی و نیز همکاری بیشتر برای حل مسأله شده است.
نتایج فراتحلیل رایان (1991) در مورد تأثیر آموزش مبتنی بر کامپیوتر بر پیشرفت دانشآموزان ابتدایی نشان داد که سه مؤلفه اصلی در کارآمدتر ساختن محیط یادگیری نقش اساسی دارد:
1) تعامل شخصی میان اعضای کلاس (تعامل دانشآموز - معلم و تعامل دانشآموزان با یکدیگر)
2) یکی ساختن تکنولوژی با مطالب درسی کلاس توسط معلم
3) ایجاد فعالیتهایی که به دانشآموزان امکان میدهد تا یادگیری خود را جهت داده و یا آن را ابراز نمایند.
بیکر (1995) معلمانی را که میتوانند این سه مؤلفه یا تعاملهای مشابه را هماهنگ نمایند، تحتعنوان معلمان نمونه طبقهبندی میکند. به اعتقاد وی این گونه معلمان را میتوان راهنمایان مدرسه در تکنولوژی دانست زیرا آموزش رسمی را با تدریس کامپیوتر مورد توجه قرار میدهند و برای کار با کامپیوتر به عنوان یک نوع وظیفه و تکلیف، ساعتهای زیادی را در مدرسه میگذرانند. علاوه بر این، بیکر عوامل زمینهای دیگری را نیز مطرح میکند که در ادغام موفقیتآمیز کامپیوتر در آموزش مشارکت دارد عواملی مانند وجود شبکه اجتماعی معلمانی که از کامپیوتر استفاده میکنند، حمایت سازمانی از سوی مدرسه و مدیران منطقه و منابع کافی برای پیدا کردن نرمافزار و گروهبندی مناسب دانشآموزان. مطالعات دیگر نیز اهمیت تجربه و نگرش معلمان را خاطر نشان کرده و به تشریح روشهایی پرداخته است که از طریق آنها الگوهای تعاملی توسعه مییابد. به گونه کلی پژوهش درباره عوامل زمینهای مربوط کاربرد تکنولوژی در مدارس، عوامل و تعاملهایی را که در مؤثر ساختن محیط یادگیری مبتنی بر تکنولوژی دخالت دارد مشخص کرده و در پی تعیین عوامل مؤثر دیگر هستند.
آمارهای موجود در مورد افزایش دسترسی به کامپیوتر و تأکیدات آشکار جامعه بر آن ها ما را وادار می کند بپرسیم، چرا اغلب معلمان از کامپیوتر کلاسشان استفاده نمی کنند. دلایلی در این زمینه وجود دارد که به تعدادی می توان اشاره کرد (1993، Ely به نقل از بیکنر)؛
1. نرم افزارهای ضعیف و عدم دقت کافی معلمان
2. عدم باور به مفید بودن کامپیوتر
3. فقدان برنامه ریزی بلند مدت؛ بعضی از معلمان اعلام می کنند که در مدارس آن ها اغلب روندی برای برنامه ریزی بلند مدت در رابطه با تکنولوژی وجود ندارد. بنابراین آن ها مطمئن نیستند کدام نوع از تکنولوژی برایشان قابل دسترسی خواهد بود.
4. کامپیوتر به عنوان یک جانشین؛ کامپیوتر ممکن است به عنوان یک جانشین بر توجه دانش آموزان از معلم به سوی کامپیوتر مطرح شود. نرم افزارهای کامپیوتری وقتی خوب طراحی شوند می توانند به صورت آموزش فردی به کار رفته و سودمند، برانگیزنده و جالب باشند.
5. فقدان حمایت مدیریتی؛ افزایش تکنولوژی هوشمند به دانش آموزان و معلمان اجازه می دهد تا با استفاده از شبکه های کامپیوتری با یکدیگر در مدارس خود یا ناحیه یا در سراسر کشور و جهان با یکدیگر رابطه داشته باشند. از طریق شبکه های اینترنت، دانش آموزان می توانند در نظرات همدیگر شریک شوند، در یک دامنۀوسیعیازموضوعاتیاپروژۀتحصیلیتشریکمساعینمایند. همچنانکهمتخصصانسطحبالاچنینکاریمیکنند (بیکنر، 1993)
در کل در مورد کامپیوترها باید گفت که این وسایل قادرند بسیاری امور را در حداقل زمان و با دقت کافی و بدون اینکه احساس خستگی نمایند و یا هزینه های زیادی را در بر داشته باشند، انجام دهند. یکی از کاربردهای کامپیوتر در آموزش افراد، نقش آموزش دهندگی آن است. کامپیوتر به عنوان یک استادی که بدون اغماض، خستگی، فراموش کاری و سایر عللی که باعث ایجاد ضعف در آموزش می گردد، با دقت بسیاری که دارد، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. جدیدترین یافته های بشر در هر کجا که باشند بدون محدودیت جغرافیایی و بدون بعد مسافت در اختیار شماست،
به شرطی که به شبکه های اطلاع رسانی متصل باشید.
سام 4 ساله و برادر 6 سالهاش رامین تا وقتی که 2 و نیم ساله شوند تلویزیون تماشا نمیکردند، زیرا پدرشان که از قضا روانپزشک است فکر می کند تماشای تلویزیون هیچ تاثیری بر کودکان ندارد. حالا هم که بچهها بزرگتر شدهاند پدرشان به آنها اجازه میدهد تکنولوژیهای روز را امتحان کنند. او از اینکه آنها به این سرعت کار با آنها را یاد گرفتهاند، شگفتزده شده است. این روزها سام فهمیده چطور با آی فون پدرش از او عکس بگیرد. هر چند هنوز یاد نگرفته چطور آن را در اینترنت آپلود کند. بله! شما درسال 2012 زندگیمیکنید؛ سالی که شاید بچههای پیشدبستانی آن نتوانند بند کفشهایشان را ببندند اما میتوانند با آخرین گجتهای روز دنیا کار کنند. همه شما میدانید که برای عملکرد بهتر کودکان در مدرسه باید آنها را از دنیای عجیب بزرگترها کمی منفک کرد اما از سوی دیگر تکنولوژی به طرز اعجابآوری دنیای همه را تسخیر کرده است. اما آیا غوطهور شدن در تکنولوژی میتواند با تعاملات انسانی در کودکان جایگزین شود؟ بد نیست با برخی تدابیری که باید در برابر هجوم این دنیای غریب و هیجانانگیز داشته باشید، آشنا شوید.
آمار چه میگوید؟
سال 2010 مطالعهای در ایالاتمتحده نشان داد، کودکان مدرسهای به طور متوسط 7 و نیم ساعت در روز را با تلویزیون، کامپیوتر، تلفن یا دیگر وسایل دیجیتالی میگذرانند که یک ساعت و 17 دقیقه بیشتر از آخرین مطالعهای است که 5 سال پیش انجام شده بود.
براساس یک مطالعه تقریبا یکچهارم والدین آمریکایی آیپاد و گوشی هوشمند را در اختیار کودکانشان قرار میدهند تا بتوانند به کارهایشان برسند.
تقریبا 40درصد از کودکان 8 ساله و کوچکتر برای برخی کارها از تبلتها و گوشیهای هوشمند استفاده میکنند.
در ایالات متحده استفاده از تبلت توسط کودکان 12ساله و کوچکتر، از سال 2011 تاکنون 10درصد افزایش داشته است.
به نظر میرسد بسیاری از والدین فکر میکنند این ابزار فقط آنها را مشغول نمیکند بلکه به کودکان کمک میکند بزرگ شوند و یاد بگیرند. بر همین اساس 77درصد از والدین فکر میکنند تبلتها به خلاقیت کودکان کمک میکنند .
مزایای فناوریهای جدید
برای کودکان خردسال وسایل الکترونیک میتواند به آنها کمک کند تخیل و احساساتشان تحریک شود. برخی از این وسایل حتی میتوانند به ارتقای شنوایی، صحبت کردن و همچنین یادگیری کمک کند.
دستگاههای الکترونیک و بازیها تاثیر مثبتی در توسعه مهارتهای تحلیلی و شناختی دارد. این میتواند در ایجاد تفکر خلاق، مهارتهای تحقیقی، تفکر استراتژیک و پرورش پتانسیل خلاقیت در بچهها نقش مهمی داشته باشد.
این وسایل میتواند در بهبود مهارتهای دستی و سواد کامپیوتری تاثیر داشته باشد. این ابزار همچنین میتوانند استرس کودکان را کم کند و آنها را سرگرم کند.
یکی دیگر از مزایای قابل ذکر ارتقای اعتمادبهنفس آنها با تسلطشان به بازیهاست. همچنین در توسعه هماهنگی چشم، دست و ذهن موثر است.
معایب فناوریهای جدید
براساس یک نظرسنجی کودکان به طور متوسط 7 ساعت در روز را با تلویزیون، بازیهای الکترونیکی، اینترنت و تلفن همراه میگذرانند. این دادهها نشان میدهد، کودکان این روزها بیشتر از ساعت کاری والدین را با این وسایل میگذرانند.
تحقیقات نشان میدهد، کودکان میدانند چطور با گوشیهای هوشمند کار کنند و حتی بدون کمک مرورگرهای وب را باز کنند. تحقیقات دیگری همزمان نشان میدهد، کودکان کمی در این سن میدانند چطور بند کفششان را بدون کمک ببندند. این نشان میدهد گجتها کودکان را از دنیای واقعی دور نگه میدارد.
این بسیار اهمیت دارد کودکان زمانی را بیرون از خانه به فعالیت بپردازند اما ظاهرا سپری کردن این زمان با وسایل الکترونیک جایی برای این قبیل فعالیتها نمیگذارد
بروز تحولات گسترده در زمینه کامپیوتر و ارتباطات، تغییرات عمدهای را در عرصههای متفاوت حیات بشری به دنبال داشته است. در سالیان اخیر فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، بیشترین تأثیر را در حیات بشریت داشتهاند. دنیای ارتباطات و تولید اطلاعات به سرعت در حال تغییر بوده و داده و اطلاعات به سرعت و در زمانی غیرقابل تصور به اقصی نقاط جهان منتقل و در دسترس استفادهکنندگان قرار میگیرد. بدون شک مهمترین و در عین حال بزرگترین پیشرفت در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات به ابداع اینترنت، برمیگردد.
فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات گستردهای را در تمامی عرصههای اجتماعی بشریت به دنبال داشته و تأثیر آن بر جوامع بشری به گونهای است که جهان امروز به سرعت در حال تبدیل به یک جامعه اطلاعاتی است. جامعهای که در آن دانایی و میزان دسترسی و استفاده مفید از دانش، دارای نقش محوری و تعیین کننده است.
فناوری اطلاعات، به عنوان عمدهترین محور تحول و توسعه در جهان منظور شده است. کامپیوتری شدن بسیاری از امور جاری مردم، انجام بسیاری از کارهای روزمره بانکی با استفاده از اینترنت و شبکههای ارتباطی در منزل، آموزش الکترونیکی و مجازی و عدم نیاز به حضور در کلاسهای درس، توسعه و ترویج تجارت الکترونیکی از دستاوردهای فناوری اطلاعات است و در رفاه و آسایش مردم نقش دارند.
امروزه مدیریت دانش در نظامهای اطلاعرسانی کامپیوتری به صورت قابل ملاحظهای مورد توجه قرار گرفته است. سازماندهی و مدیریت دانش و به دنبال آن مدیریت اطلاعات، نقش اساسی را در انتقال دانش فردی به دانش سازمانی ایفا میکنند. همچنین مدیریت اطلاعات و منابع آموزشی در محیط آموزش الکترونیکی اهمیت ویژهای دارد. از آنجا که نظامهای یادگیری الکترونیکی اطلاعات بسیاری را نگهداری میکنند، ایجاد این چنین محیطهایی باید به گونهای انجام شود که کاربران بتوانند از اطلاعات موجود استفاده مفید و مؤثری داشته باشند.
آموزش، رکن اصلی در توسعه پایدار هر کشور است و آموزش الکترونیکی، امروزه از جدیدترین، مؤثرترین و مطمئنترین روشها در توسعه آموزشهای فردی و سازمانی است
سیستم نوین آموزش الکترونیکی فواید و مزایای منحصر به فردی را برای افراد، سازمانها و مراکز آموزشی به همراه دارد. در گذشته تمامی آموزشهای کارکنان در شرکتها و سازمانها به شیوه کلاسهای حضوری برگزار میگردید که در آن محوریت کلاس با مربی آموزش بود. با ظهور اینترنت، آموزش الکترونیکی باعث گسترش دامنه آموزش و باعث به اشتراک گذاشتن دانش و اطلاعات شد.
قرن 21 به سمتی میرود که اکثر مشاغل به دانش و مهارتهای کامپیوتری نیاز خواهند داشت. ورود به این عرصه به نوع جدیدی از آموزش نیاز دارد که با آموزش سنتی کنونی همخوانی ندارد. مدتی است برخی کشورهای جهان به تأسیس مدارس الکترونیکی یا مدارس هوشمند دست زدهاند. در مدارس هوشمند کامپیوتر در نحوه تدریس و ارزشیابی تأثیر میگذارد و برنامههای درسی را تا حدودی تغییر میدهد. ولی در عین حال کارکردهای اجتماعی مدارس بر جای خود باقی میماند چون در روابط اجتماعی به دانشآموزان یاری میرساند. در این مدارس دانشآموزان میتوانند با منابع علمی جهان و معلمان و بچههای مدارس دیگر ارتباط برقرار کنند.
مدرسه هوشمند مدرسهای فیزیکی است و کنترل و مدیریت آن، مبتنی بر فناوری کامپیوتر و شبکه انجام میگیرد و محتوای اکثر دروس آن الکترونیکی و سیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند است. در چنین مدرسهای یک دانشآموز هوشمند، با صرف وقت بر روی موضوعات به شکل مستمر، منابع و قابلیتهای اجرایی خود را توسعه و تغییر میدهد و این نکتهای است که به مسئولان مدرسه اجازه میدهد تا با توجه به تغییرات به وجود آمده و افزایش سطح اطلاعات دانشآموزان، آنها را برای اخذ اطلاعات جدید آماده نمایند.
مدرسه هوشمند مدرسهای است که جهت ایجاد محیط یاددهی ـ یادگیری و بهبود نظام مدیریتی مدرسه و تربیت دانشآموزان پژوهنده طراحی شده است.
مدرسه هوشمند مؤسسه آموزشی است که در جهت فرآیند یادگیری و بهبود مدیریت به صورت سیستمی نظام یافته بازسازی شده تا کودکان را برای عصر اطلاعات آماده سازد
دانشآموزان در مدرسه هوشمند نقشیاددهنده و یادگیرنده را برعهده دارند. در این مدرسه، برنامه درسی محدودکننده نیستو به دانشآموزان اجازه داده میشود از برنامههای درس خود فراتر گام بردارند. دراین مدرسه روش تدریس براساس دانشآموز محوری است. تأکید بر مهارت فکر کردن و فراهمساختن محیط یاددهی ـ یادگیری از راهبردها و خط مشیهای مدرسه هوشمند است. هفت اصل کلیدیدر مدارس هوشمند عبارتند از: 1)دانش خلاق 2)استعداد یادگیری 3)توجه به فهم مطالب 4) آموختن با هدف تسلط و انتقال آن 5) ارزیابی آموختهها به شکل متمرکز 6) غلبه برمشکلات 7) مدرسه به عنوان یک سازمان آموزشی.
در مدارس هوشمند کامپیوتر جایگزینتخته سیاه و CD جای دفترمشق را میگیرد. دانشآموزانمیتوانند از طریق اینترنت اطلاعات بسیاری را درباره هر موضوع که بخواهند بدستآورند. در این سیستم معلم و شاگرد هر دو تولید محتوای الکترونیکی و درس را به صورت CD ارائه میکنند. در این مدارس آموزشمنحصر به معلم نیست و دانشآموز نقش اساسی در آموختن مباحث علمی دارد. دبیران با استفادهاز محتوای درسی الکترونیکی موجب تفهیم بهتر مطالب درس و صرفهجویی در وقت میشوندو دانشآموزان هم این فرصت را دارند که توانایی و قابلیتهای خود را آشکار و بهتولید محتوا بپردازند.
در این گونه مدارس کسب موفقیت دستیافتنیاست و میزان آن به تلاش و پیگیری دانشآموزان و هدایت صحیح و جهت دار بستگی دارد. در این روش روح پژوهش و جستوجوگری، جایگزین روحیه بیهدف دانشآموز خواهد شد. دراین روش رکن اصلی برای هرگونه تغییر، تغییر در فکر است و ابزار و امکانات تنهاوسیلهای برای جامه عمل پوشاندن به افکار هستند.
در مدارس هوشمند معلمان میتوانند بهجای اینکه تلاش کنند خودشان پاسخی برای پرسشهای دانشآموزان پیدا کنند، از آنهابخواهند پاسخ پرسشهایشان را در کامپیوتر پیدا کنند و برای بقیه بازگو کنند.
مدارس هوشمند مدارسی هستند که مبانیتوسعه آنها استفاده از فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات میباشد و تفاوت آن بامدارس مجازی این است که در این مدارس دانشآموزان باید حضور فیزیکی داشته باشنداما در مدرسه مجازی، دانشآموز و معلم میتوانند کیلومترها از هم فاصله داشته باشند. معلمان مدارس هوشمند الزامی به متخصص بودن در حوزه IT ندارند بلکه باید بتوانند از سیستماین مدرسه مطلع باشند و از امکانات آن خوب استفاده کنند. معلم باید خوب بداند کهمنابع در کجاها وجود دارند که وقتی دانشآموزان سؤالی مطرح کردند آنان را به منابعموردنظر راهنمایی کند.
ارتباط والدین بامدرسه، از طریقکامپیوتر انجام میگیرد و این امکان را دارند که با مدیر یا معلمان مدرسه ارتباطبرقرار کنند و از وضعیت تحصیلی فرزند خود آگاه شوند.
کتابخانه این مدرسه، یک کتابخانهالکترونیکی است و دانشآموز میتواند به صورت Online از آن استفاده نماید. محیطهای گفتوگو،بحث و پرسش و پاسخ به صورت همزمان و ناهمزمان دراین مدرسه فعال است.
افزایش استفاده ازکامپیوتر در آموزشبه یک نیاز تبدیل شده است. ما برای عقب نماندن از قافله جامعه جهانی که به سرعتنقش رایانهها را در مشاغل گسترش میدهد به سیستم آموزش متناسب این عصر نیازمندیم. اما از این موضوع نیز نباید قافل باشیم که استفاده از انواع نرمافزارها ومحتواهای آموزشی غیراستاندارد میتواند لطمات جبرانناپذیری به آموزش وارد ویادگیرندگان را دچار سردرگمی کند. برای ایجاد مدرسه هوشمند و یا کلا ورود فناوری اطلاعاتبه مدارس وزارت آموزش و پرورش باید به دنبال ایجاد بانکهای اطلاعاتی قوی و هماهنگباشد که بتواند شبکه آموزشی قوی استاندارد را اتخاذ کند تا خدمات محتوایی و آموزشیرا به راحتی در دسترس مدرسه قرار دهد. با امید به اینکه مدارس هوشمند راهی باشد درجهت رشد فکری دانشآموزان این مرز و بوم .
نتیجه گیری:
در روند تدریس باید به چند مقوله توجه نمود: اول بر یادگیری و راه ها و روش هایی که یادگیری را موثرتر و آسان تر می کند و دوم بر کنش های تدریس توجه کرد و برای آنها برنامه ریزی کرد. در این برنامه ها را آزمایش کرد سوم شاخص های تدریس موثر را باید رعایت نمود و چهارم داشتن یک ارتباط خوب و موثر بسیار مفید خواهد بود و پنچم باید به برنامه های آموزشی و ساخت نظام آموزشی توجه نمود.
پژوهشهای اخیر ارزش تکنولوژی را در مورد یادگیری دانشآموزان و افزایش پیشرفت آنها نشان داده است، اما توجه به این نکته نیز ضرورت دارد که مطالعات انجام شده در این زمینه از نظر تعداد و نیز طرحهای پژوهشی دارای محدودیت بوده است. برای نمونه، مرور مطالعاتی که در یک گستره 5 ساله انجام شده تنها دوره کوتاهی از تاریخچه تکنولوژی آموزشی را پوشش میدهد و چندین مطالعه تنها نتیجه گرفتهاند که این نوع آموزش بهتر است، زیرا آنها رویکردهای مبتنی بر تکنولوژی را به عنوان آموزش تکمیلی و نه آموزش جایگزین ارزشیابی کردهاند. با وجود این، پژوهشهای اخیر تأیید میکند که مشارکت کامپیوتر به عنوان تکنولوژی آموزش تعاملی برای یادگیری دانشآموزان مفید است. معرفی تکنولوژی در محیط یادگیری نشان داده است که چگونه میتوان یادگیری را معنادار و مستمر نموده و آن را به سوی دانشآموز محوری، تشویق یادگیری مشارکتی و افزایش تعامل معلم - دانشآموز رهنمون ساخت. تغییرات مثبت در یادگیری که بر اثر تکنولوژی صورت گرفته موجب تکامل و نه انقلاب در این پدیده شده است. نتایج بالا چشمانداز پیچیدگیهای تدریس و یادگیری با تکنولوژی پیشرفته را که در طول قرن بعدی در آموزش بهوجود خواهد آمد، به تصویر میکشد و در عین حال چالشهایی نیز فراروی مربیانی که پای بند به پرورش و ارتقای یادگیری در محیط خود هستند، قرار میدهد. دو دهه تجربه علمی با تکنولوژی کامپیوتر و نیز یک دهه پژوهش درباره آن این امکان را میدهد تا با اطمینان زیاد موارد زیر را بیان کرد:
1) هر چند تکنولوژی میتواند تدریس و یادگیری را بهبود بخشد، اما تنها در اختیار داشتن آن موجب بازده آموزشی بهتر نمیشود. اینکه آیا یک مدرسه معین فواید بالقوه تکنولوژی را به دست میآورد یا نه، بستگی به آن دارد که چه نرمافزارهایی را برمیگزیند، دانشآموزان به واقع با نرمافزار و سختافزار کامپیوتری چه کار میکنند، معلمان چگونه یادگیری مبتنی بر کامپیوتر را سازمان داده و از آن پشتیبانی میکنند، و در نهایت اینکه آیا تکنولوژی به اندازه کافی در دسترس قرار دارد؟
2) اگر بخواهیم دانشآموزان با تجربه یادگیری مبتنی بر کامپیوتر بهگونه مناسبی درگیر شوند، و اگر بخواهیم مربیان بهگونهای موفق به ایجاد و حمایت از این تجربهها بپردازند، تحول حرفهای معلمان پیش از هر اقدامی ضرورت دارد.
3) بنا نهادن یک نظام آموزشی مناسب و تصمیمگیری درباره کاربرد مطلوب تکنولوژی کامپیوتر، انتخاب نرمافزار، حمایت و تحول حرفهای، پیریزی تکنولوژی سختافزار و بهطور کلی، همه مؤلفههای درگیر، نیاز به فرآیند برنامهریزی کاملاً منسجم دارد.
4) کامپیوتر و تکنولوژیهای وابسته پیوسته تغییر میکند، از اینرو، برنامههای آموزشی و مؤلفههای ضمنی آنها نیز باید توسعه و تحول مستمر پیدا کنند. با نرخ فزاینده تغییرات تکنولوژی، باید برای استفاده مثبت و مبتکرانه در نظام آموزش پیوسته فرصتهای تازهای ایجاد گردد. این مطلب زیربنای برنامهریزی آموزشی، تکامل و اصلاح عملکرد کنونی را تشکیل میدهد.
منابع :
۱ـ آقازاده، محرم (۱۳۸۴) ـ روش های نوین تدریس ـ تهران، انتشارات آییژ
۲ـ اصغرپور، حمید (۱۳۸۷) ـ کلیات راهنمایی و مشاوره ـ انتشارات تمرین
۳ـ براون، جورج ـ تدریس خرد ـ چاپ پنجم ـ مترجم: علی رؤوف (۱۳۸۳) تهران، انتشارات مدرسه
۴ـ بیابانگرد، اسماعیل (۱۳۸۴) ـ روان شناسی پرورشی ـ تهران، انتشارات ویرایش
۵ـ خاکسار، سعید (۱۳۸۰) ـ ۵۰۰ نکته برای معلمان ـ انتشارات نثر موزون
۶ـ خنیفر، حسین (۱۳۸۴) ـ روش ها و فنون تدریس ـ انتشارات هاجر
۷ـ رئوفی، محمد حسین (۱۳۸۰) ـ مدیریت رفتاری کلاس ـ انتشارات آستان قدس رضوی
۸ـ درویل، لیونر، کاربرد روان شناسی در تدریس ـ مترجم: مجمد پارسا (۱۳۷۷) ـ تهران، انتشارات بعثت
۹ـ سجادی، مهدی (۱۳۷۳) ـ فرایند تدریس ـ انتشارات تربیت
۱۰ـ سرمد، غلامعلی (۱۳۷۹) ـ روش های تدریس و هنر معلمی ـ تهران، انتشارات آوای نور
۱۱ـ سیف، علی اکبر (۱۳۸۲) ـ روان شناسی پرورشی ـ تهران، انتشارات آگاه
۱۲ـ شعاری نژاد، علی اکبر (۱۳۸۰) ـ نگاهی نو بر روان شناسی آموختن یا روان شناسی تغییر رفتار ـ انتشارات چاپخش
۱۳ـ شعبانی، حسن (۱۳۸۴) ـ مهارت های آموزش و پرورش ـ تهران، انتشارات سمت
۱۴ـ شهرآرای ـ مهرناز (۱۳۷۲) ـ روان شناسی یادگیری کودک و نوجوان ـ تهران، انتشارات رشد
۱۵ـ استادان طرح جامع آموزش خانواده (۱۳۸۰) ـ خانواده و فرزندان ـ انتشارات سازمان اولیا و مربیان
۱۶ـ جویس، بروس وویل، مارشا و گالهون، امیلی ـ الگوهای تدریس ۲۰۰۰ـ مترجم: محمدرضا بهرنگی (۱۳۸۳) ـ انتشارات کمال تربیت
- ۹۸/۱۰/۰۲